برند شخصی مفهوم بازاریابی جدیدی هست که مربوط به استراتژیهای مارکتینگ میشه که فرد برای ارتقای خودش در بازار کار مشخص اتخاذ میکنه.
در عصر ارتباطات و روابط عمومی، نتورک سازی، اینترنت و رسانههای اجتماعی، داشتن برند شخصی و ساختن اون خیلی محبوب هست؛ چرا که پرسونال برندینگ درواقع یه رویکرد فردی برای رویارویی با وضعیت و شرایط روز، مسائل اقتصادی، شرایط محتمل بحرانی و عدم اطمینان برای هر کسی فراهم میکنه (Gehl، 2011). همه ما تو زندگیمون دنبال رویکردهایی هستیم که ما رو قویتر و غنیتر کنه و باعث بشه با توجه به عصری که همهچیز با سرعت در حال تغییر هست؛ توانمند باشیم.
پرسونال برندینگ هم به عنوان رویکردی که تمامی جنبههای فرد رو در برمیگیره و روی حوزههای مختلف زندگیاش از جمله زندگی فردی، زندگی حرفهای و کاری، نحوه نگرش، موقعیت اجتماعی و... تاثیر میگذاره، یک پدیده به حساب میاد.
پدید آمدن و ظهور برند شخصی تو اواخر دهه 1990 هم نتیجه نیروهای اقتصادیای بود که برای ساخت برند محصولات به عنوان یک روش ارتباطی تأثیر گذاشت و به همین دلیل متقاضیان کار اومدن از برندسازی به عنوان روشی برای پیداکردن جایگاه و موقعیت خودشون تو فضای کار و اشتغال رقابتی استفاده کردن، همون محیطی که بازاریابان محصولات و خدمات خودشون رو ارائه میدادن (2005 ،Lair and al ).
همونطوری که میدونین در روند ساخت برند شخصی فرد خودش مدیر یا کارفرمای خودش هست، درنتیجه مسئول هویت ساخته شده خود مبتنی بر تخصص و کارش هست و میدونه که اگه در ایجاد و ساخت برند شخصی سرمایهگذاری کنه، مثل هر سرمایهگذاری دیگهای، تو سرمایه انسانی، سرمایه اجتماعی و سرمایه اقتصادی بازدهی خواهد داشت (Du Gay, 1996, Rose,1998)
اما پرسونال برندینگ چه جور سرمایهگذاریای هست و چهطوری میتونه برای شخص تو حوزههای مختلف از جمله قلمرو انسانی، اجتماعی و اقتصادی تاثیر بگذاره؟
فرآیند پرسونال برندینگ شامل سه مرحله اصلی هست؛ فاز اول ایجاد هویت برند هست، یعنی افرادی که برندسازی شخصی انجام میدن باید حتماً خودشون رو متمایز کنند تا در عین اینکه به انتظارات و نیازهای بازار هدف خودشون پاسخ میدن، از بقیه رقبا هم متمایز باشند. فاز دوم توسعه موقعیت برند شخصی هست که از طریق معرفی و شناسایی فرد از طریق هویت بصری و هویت کلامی برند، نشانههای غیرکلامی و شبکه های اجتماعی اتفاق میوفته. فاز سوم ارزیابی و بررسی تصویر یا ایماژ برند شخصی هست؛ در واقع، تبدیل شدن به برند شخصی نیازمند به رسمیت شناخته شدن و اعتبار وضعیت و موقعیت فرد از سوی بازار هدف است.
این سه مرحله اصلی که هر برند شخصی برای ایجاد و معرفی خودش باید طی کنه، بر روی 3 حوزه فرد تاثیر زیادی داره؛ بر روی این سه قلمرو و دارایی فرد مانور میده، این سرمایهها رو گسترش میده و در طی زمان باعث افزایش بازدهی اینها میشه:
- سرمایه انسانی
- سرمایه اجتماعی
- سرمایه اقتصادی
سرمایه انسانی:
افرادی که پرسونال برندینگ رو شروع میکنن درواقع با ساخت برند شخصیشون با سرمایهگذاری در یادگیری و رشد مداوم، سرمایه انسانی خودشون رو توسعه می دهند.
سرمایه انسانی به این واقعیت اشاره داره که افراد با تحصیلات، آموزش، یادگیری و یا فعالیتهای دیگه، بر روی توانایی بالقوه رقابتی خودشون سرمایهگذاری میکنند. درواقع با گسترش و قدرت گرفتن مهارتهای سخت، توانمندیهای فرد هم افزایش پیدا میکنه و با استفاده از تخصص میتونه تو بازار رقابتی متمایز باشه.
یافتن جایگاه و موقعیتیابی با ویژگیهای منحصر به فرد که افراد رو در رقابت متمایز میکنه، درنتیجه میتونن برند شخصی خود رو به عنوان متخصص در زمینه خاص به دیگران معرفی کنن، شهرت و اعتبار کسب کنن، حرفه خودشون رو پیشرفت بدهند و در خود اعتماد به نفس ایجاد کنند (Montoya ، 2002 ، McNally و Speak 2002 ، Rein and al، 2006، Arruda and Dixson، 2007). یافتن جایگاه و موقعیت مناسب برند که به طور اختصاری USP نامیده میشه و مخفف Unique Selling Proposition هست، شامل همین موارد هست و به طور مشخصی در روند پرسونال برندینگ و مارکتینگ برند شخصی اثرگذاره. همچنین افزایش توانمندیهای فردی در حوزه تخصص و حرفه، باعث افزایش رضایت شغلی و در نهایت افزایش رضایت فرد از زندگی هم میشه.
سرمایه اجتماعی:
ادبیات پرسونال برندینگ و روند اون اساساً تکنیکهایی رو برای افزایش سرمایه اجتماعی به افراد ارائه میده. منظور از سرمایه اجتماعی در اینجا نتورکسازی و میزان توسعه یک شبکه گسترده از روابط بین افراد برای برند شخصی هست که شامل روابط با خانواده، دوستان، کار و جامعه است که میتونه با گسترش اطلاعات، نفوذ، اثرگذاری، راهنمایی و پشتیبانی برای فرد ارائه دهد. نتورکسازی و ارتباط با دیگران یکی از ارکان اصلی پرسونال برندینگ هست.
برند شخصی نشاندهنده سرمایهگذاریهای انجام شده توسط افراد برای ارتقا وجهه عمومی آنهاست. انگشتنما شدن و یا شناختهشدن میتونه معیار مناسبی برای موفقیت برند شخصی تو نتورکسازی و ارتباط با جامعه باشه. برند شخصی برای افراد اعتبار ایجاد میکنه که ممکنه موجب تبادلات موفق، دیدهشدن بیشتر و محبوبیت روزافزون بشه. (Gehl، 2011، McNally and Speak 2002، Rein ، 2006).
سرمایه اقتصادی:
در صورتی که برندهای شخصی با روند درستی ساخته و پرداخته بشن، درنهایت منجر به موفقیتهای مالی و سودآوری اقتصادی برای افراد میشن. چرا که هدف نهایی پرسونال برندینگ قرارگرفتن اشخاص در موقعیت و جایگاههای درست و مناسب در بازار کار حرفهای هست که باعث تمایز فرد از دیگران بشه، درخواست شغلی و موقعیت کاری بیشتری برای فرد ایجاد بشه، قدرت چانهزنی رو در موقعیتهای کاری بالاتر ببره، مشتریان بیشتر و همچنین سطح درآمد بیشتری رو برای برند شخصی به همراه بیاره که تمامی این موارد درکنار هم دیگه سطح رضایت فرد از شغل و زندگی رو براش به ارمغان میاره.
به گفته لیر و همکاران (2005) برند شخصی راهی رو برای استدلال و مذاکره در مورد تغییر بستر اشتغال در فضای سرمایهداری جهانی برای افراد فراهم میکنه. با پرسونال برندینگ افراد در هنگام مدیریت شغلی و یا وقتی میخوان وارد شغل و پوزیشن کاری خاصی بشن، خودشون رو به عنوان یه برند شخصی متخصص و متمایز معرفی میکنن تا برای فرصتهای شغلی مشابه با دیگران رقابت كنند. افرادی که پرسونال برندینگ انجام داده باشند، بها و ارزش بیشتری برای خودشون ایجاد میکنند، کیفیت کارایی خودشون رو به حداکثر می رسونند و درآمد مادامالعمر خود رو افزایش میدهند (پیترز ، 1997 ، مونتویا ، 2002 ، مک نالی و اسپیک 2002 ، آررودا و دیکسون ، 2007).