تاثیر نقطه قوت و ضعف فرد در پرسونال برندینگ
تو روند پرسونال برندینگ، همیشه صحبت از شناخت درست و صادقانه از خودمون هست، اینکه بدونیم چه ویژگیهای مختص فردی داریم که باعث شکلگیری هویت فردی، کاراکتر مختص خود و در نهایت تمایز میشه. چرا که پایههای اصلی ساخت برند شخصی بر اصالت و هویت بنا میشه. هر برند شخصی باید با بررسی دقیق و موشکافانه از خودش، تواناییها، استعدادها، تخصص و مهارتهاش به شناخت و ارزیابی درستی برسه تا بتونه مسیر پرسونال برندینگ رو براساس اطلاعات بدست آمده، مشخص و متناسب طراحی کنه و قدم به قدم این آگاهی رو به دیگران هم معرفی کنه.
به این نوشته از «جولیا کامرون» تو کتاب «راه هنرمند» دقت کنید:
چخوف اندرز داده: «اگر میخواهید بر روی هنرتان کار کنید، بر روی زندگیتان کار کنید.» این اندرز بیان دیگر این نکته است که برای بیان خود، نخست باید «خودی» داشته باشیم تا آن را بیان و عیان کنیم... فرآیند همسانی جستن با جنبهای از «خود» به ناچار هم از دست دادن و هم حصول و بدستآوردن را دربر میگیرد. حد و مرزهایمان را کشف میکنیم. حد و مرزهایی که به مفهومی ما را از دیگران جدا میکنند. وقتی دریافتها و ادراکهای خودمان را مشخص میکنیم، مفاهیم و تصورات نادرستمان را از دست میدهیم. وقتی ابهام را حذف میکنیم، توهم را از دست میدهیم. آنگاه به وضوح و روشنی میرسیم و روشنی و وضوح، دگرگونی میآفریند.
این بخش از نوشته جولیا کامرون به روشنی بر روی شناخت و ادراک فرد از خودش اشاره میکنه که برای ایجاد تمایز در برند شخصی و شکلدادن DNA در پرسونال برندینگ تاکید داره. برای گام برداشتن در مسیر برند شخصی باید نقاط قوت و ویژگیهای منحصربفرد خودتون رو بشناسین؛ پس باید به چیزهایی توجه کنین که به طور طبیعی در آنها خوب هستین.
قبل از اینکه ادامه مطلب رو بخونین؛ تعریف این چند اصطلاح رو دوباره مرور کنین تا به مفهوم مشترکی از آنها برسیم:
دانش و مهارت:
چیزهایی هستند که میتونین یاد بگیرین. دانش یا Knowledge میتونه حقایقی باشه که یاد میگیرین یا درکی از طرز کار چیزی بدست میارین. مهارت یا Skill شیوه انجام کارهاست که معمولاً هم گامهای عملی داره. در پرسونال برندینگ مهارتها به دو دسته مشخص مهارتهای نرم و مهارتهای سخت تقسیم میشه.
نقاط قوت:
وقتی شما استعداد درونیتون رو با دانشی که بدست آوردین و مهارتی که کسب کردین، ترکیب کنین به نقطه قوت یا Strength میرسین. نقطه قوتها معمولاً ترکیبی از علاقهمندیها و تواناییهای فردی هستن که تو کار خاصی نتایج مثبتی به بار میارن.
استعداد:
وقتی شما استعدادی دارین یعنی میتونین کاری رو حتی بدون فکر کردن انجام بدین. استعداد یا Talent ذاتی و تغییرناپذیرند که نمیشه اونها رو یاد گرفت.
آنالیز SWOT:
حتماً اسم این آنالیز به گوشتون خورده. در حوزه مارکتینگ و بازاریابی یکی از اولین ابزارهای ارزیابی کیفی، تحلیل و بررسی SWOT هست. شاید فکر کنین که اصلاً این آنالیز به درد برند شخصی میخوره یا نه؟ هر کسی که تو روند پرسونال برندینگ قدم میگذاره، باید به طور منظم این تحلیل و ارزیابی رو از خودش انجام بده چرا که برای DNA برند شخصی بسیار مهمه. از 4 بخش تشکیل شده که شامل نقطه قوت Strength، نقطه ضعف Weakness ، فرصت Opportunity و تهدید Threat هست.
برای تحلیل و آنالیز، سوالاتی که باید بهشون پاسخ بدین:
نقاط قوت: چه کاری رو خوب انجام میدهید؟ دیگران نقاط قوت شما رو چه چیزهایی میدونن؟ به چه منابع منحصربفردی دسترسی دارین؟
نقاط ضعف: چه چیزهایی رو میتونین تو خودتون بهبود دهید؟ چه چیزهایی جلوی پیشرفت شما رو میگیره؟ نقاط ضعف شما از نظر دیگران چیست؟
فرصتها: چه فرصتهایی پیش پای شماست؟ از چه گرایشهایی میتونین سود ببرین؟ آیا میتونین نقاط قوتتون رو به فرصت تبدیل کنین؟
تهدیدها: وضعیت رقابت در اکوسیستم برند شما چه طور هست؟ چه چیزهایی میتونه مانع شما بشه؟ نقطه ضعفهای شما چه تهدیدهایی رو برای شما ممکنه بهوجود بیاره؟
همونطوری که قبلاً هم گفته شده، نقاط قوت از عناصر اصلی سازنده برند شخصی به شمار میروند. در روند پرسونال برندینگ، به جای تمرکز بر روی نقاط ضعف روی نقاط قوت فرد تمرکز صورت میگیره که اساس این عمل بر پایه روانشناسی مثبتنگر شکل گرفته است؛ شاخهای از روانشناسی که به جای مطالعه عیب و ایرادات روان افراد، به کارکردهای مثبت انسان پرداخته.
موسسه گالوپ Gallup از معتبرترین مراکز نظرسنجی جهانی هست که مطالعات مختلف بر روی موضوعات متفاوت در سراسر جهان انجام میده، پروژه پژوهشیای رو در طی چند دهه انجام داده و نتایج جالبی رو هم عنوان کرده. این مطالعه روی عملکرد مردم متمرکز بوده و براساس نتایج پژوهش، 34 نقطه قوت اعلام شده. بهتره یه نگاهی به این لیست 34 تایی که موسسه گالوپ مشخص کرده بیندازید و مواردی رو که فکر میکنین در شما هم وجود داره، علامت بزنین:
موفقیتطلبی / فعال / سازشپذیری / تحلیلگری / سازماندهندگی / اعتقاد / فرماندهی / ارتباط / رقابت / اتصال / ثباتقدم / عبرت / سنجیده بودن / توسعهدهندگی/ انضباط / همدردی / تمرکز / آیندهگرایی / هماهنگی / ایدهپردازی / همگروهی / فردیسازی / گردآوری / تفکر / یادگیری / کمالگرایی / مثبتاندیشی / اجتماعیبودن / مسئولیتپذیری / ترمیمکنندگی / اطمینان به خود / بزرگی / استراتژیک / دلبری
عناوین این لیست جالب هستن مگه نه؟ حتی بعضی از این عناوین گاهی در موارد خاصی به عنوان صفت منفی هم ازش یاد میشه مثل سازشپذیری یا کمالگرایی! ولی لیستی از نقاط قوتی هست که طی چندین دهه مطالعه، موسسه گالوپ اعلام کرده. با نگاهی به این لیست شما میتونین نقطهقوتهای خودتون رو عمیقتر بررسی کنین.
در روند برندسازی شخصی، متخصصان این حوزه به این نتیجه رسیدهاند که باید بر روی نقاط قوت بیشتر تمرکز کرد، چرا که وقتی نقطه قوت افراد برجسته و بولد بشه، آنها بهتر کار میکنن و کارآیی و راندمان کاریشون بالاتر میره. سالیان سال در مشاغل و زمینههای شغلی مختلف سعی میشد کارکنان نقاط ضعفشون رو بشناسن و بر روی آنها کار کنن تا بهبود ببخشند، و خیلی از مواقع این روند همچنان هم ادامه داره. ولی در برندسازی شخصی تمرکز بر روی نقاط قوت هست و دیگر سازمانها و شرکتها هم کمکم متوجه این موضوع میشن.
نکتهای که باید بهش دقت کنین اینکه، از نقاط ضعف خودتون غافل نشین! شما به عنوان یک برند شخصی باید نقطهضعفهای خودتون رو به خاطر بسپارید؛ چرا که نقطه ضعف شما تقریباً به همان اندازه نقطه قوتتون، شما رو میسازه و بخشی از شماست. نقطه ضعفهاتون رو به عنوان یک چراغ راهنمایی درنظر بگیرین که به شما کمک میکنه بفهمید برای چه کارهایی نباید وقت بگذارید. نقطه ضعفها معمولاً مقابل نقطه قوتها هستند، ولی همونطوری که در بالا هم مطرح شد، میتونن شکل افراطی نقاط قوت هم باشند؛ مثل کمالگرایی.
نقطه ضعف میتونه حاصل بیعلاقگی، اجتناب یا شکست در انجام کاری باشه که مانع موفقیت میشه. شاید شما از انجام کاری واقعاً لذت ببرید، ولی به شدت در این حوزه بیاستعداد باشین. این میتونه نقطه ضعف ما باشه.
بعضی از نقطه ضعفها هم ربطی به استعداد داشتن یا نداشتن نداره. برای اینکه بدونین چه نقطه ضعفهایی دارین، اول 5 تا نقطه قوت خودتون رو بنویسین. از خودتون بپرسین «نقطه مقابل این نقطه قوت چیست؟» یا «اگه این ویژگی خیلی زیاد باشه و اصطلاحاً شورش دربیاد، چی میشه؟»
یه مثال: نقطه قوت اتصال رو درنظر بگیرین که در مورد کسانی به کار میره که احساس میکنن همه افراد به هم مرتبطاند و بخشی از پدیده بزرگتر به شمار میروند. نقطهضعف مقابل این ویژگی میشه کسی که نمیتونه سرش به کار خودش باشه! به همین راحتی.
پس شما هم همین روش رو امتحان کنین. یکی از نقطه قوتهاتون رو درنظر بگیرین و ببینین اگه بیش از حد آن رو انجام بدین چی میشه. این شروع خوبی برای پیداکردن نقطه ضعفهاتون هست.