Grow از ابزارهای مهم کوچینگ
مختصری درباره کوچینگ
کوچینگ یک تعامل، یک گفتگوی آگاهانه و پیش برنده برای توانمند کردن یک فرد یا گروه برای قرارگفتن در بهترین حالت خود و رسیدن به نتایج فوقالعاده در زندگی، حرفه، کسبوکار یا سازمان است. این کار کمکی است برای پر کردن فاصله میان وضعیت فعلی و جایی که فرد یا سازمان و کوچ میخواهند در آن قرار بگیرد. کوچها (Coach) یا مربیان درواقع با مراجعهکننده (Client) خود شریک میشوند تا به آنها برای طراحی و رسیدن به آنچه تمایل دارند دست پیدا کنند، کمک کنند.
از فواید کوچینگ میتوان به ایجاد وضوح و شفافیت در هدفگذاری، مسیر(Roadmap) بهسوی اقدام و تسریع فرآیند پیشرفت اشاره کرد و برای او آگاهی و تمرکز به ارمغان میآورد. کوچها مطابق فدراسیون بینالمللی کوچینگ، افرادی هستند که مراجع خود را بهترین متخصص در زندگی و کار خود میدانند و بر این باورند که هر مراجعهکنندهای میتواند نوآور، خاص و یونیک و کاردان زندگی خودش باشد.
یکی از مهمترین نقشهای یک رهبر یا مدیر سازمان و هر کسبوکاری، مربیگری یا کوچینک کارکنان برای انجام وظایف محوله به بهترین شکل ممکن است. در این صورت افراد تصمیمات بهتری میگیرند، مسائلی را که مانع پیشرفت کار آنها شده است به راحتی حل میکنند، مهارتهای جدیدی میآموزند و در نهایت اینکه مسیر پیشرفت حرفهای برای همه اعضای یک سازمان طی میشود.
برخی از مدیران به اندازه کافی آموزشهای رسمی در خصوص شیوه مربیگری دیدهاند، اما اغلب افراد نیاز به آموزش و توسعه در این زمینه دارند. مربیگری مانند هر روش مدیریتی، ابزارهای خاص خود را دارد که با مسلح شدن به ابزارهای شناخته شده، تمرین و اعتماد به خود، شما هم میتوانید در زمینه کسبوکار خود به یک مربی تبدیل شوید.
مدل GROW چیست؟
مدل Grow در مربیگری توسط Sir John Whitmore طراحی شده است و در کتاب او با نام “مربیگری برای عملکرد” آورده شده است. این مدل مربی گری می تواند به عنوان ساختار مکالمات مربی گری استفاده شود. این امر زمانی مفید است که برای مربیگری جدید به عنوان چارچوبی در نظر گرفته شود که بتواند مکالمه مربیگری انجام دهد. مدل GROW ابزاری ساده و در عین حال قدرتمند برای ساختار جلسات مربیگری است که بهتر است درباره آن بیشتر بدانید:
کلمه GROW مخفف چهار واژه زیر است:
• هدف(Goal)
• وضعیت جاری (Current Reality)
• گزینهها یا موانع (Options/Obstacles)
• وضعیت مطلوب (Will)
مدل GROW، میتواند مانند شبیهسازی از برنامهریزی یک سفر باشد.
- ابتدا تصمیم میگیرید به کجا بروید، هدف (G)
- سپس مشخص میکنید که از کجا قرار است حرکت کنید، وضعیتجاری(R)
- پس از آن راههای مختلف و موانع احتمالی سفر بررسی را میکنید، گزینهها یا موانع(O)
- در نهایت برای سفر اقدام و به مقصد میرسید، وضعیت مطلوب (W)
برای کوچینگ با این ابزار، گامهای زیر را بردارید:
گام ۱) هدف تعیین کنید:
ابتدا شما و عضو تیمتان نیاز دارید بدانید رفتاری که باید تغییر کند کدام است و پس از این تغییر، هدفی برای رسیدن به آن تعیین کنید. مطمئن شوید هدفی که تعیین میکنید هدفی مشخص (Specific) ، قابل اندازهگیری (Measurable)، در دسترس (Attainable) ، مرتبط (Relevant) و همراه با محدوده زمانی (Time-based) و به طور خلاصه مدل SMARTباشد.
طرح این سوالات از خود در این گام میتواند مفید باشد:
- چگونه متوجه میشوید که اعضای تیم، هدف مورد نظر شما را محقق میکنند؟ از چه راهی میفهمید که مشکل یا مساله حل شده است؟
- آیا هدفی که تعیین کردهاید در راستای مسیر شغلی کلان شخص مورد نظرتان هست؟ آیا این هدف متناسب با اهداف تیم هست؟
گام ۲) وضعیت جاری را بررسی کنید:
از شخصی که تحت مربیگری شما است، بخواهید وضعیت فعلی خود را نسبت به هدف تعیین شده برای شما توضیح دهد.
این گام بسیار مهم است؛ چرا که در اغلب موارد افراد سعی به حل مساله یا رسیدن به هدف میکنند، بدون اینکه شرایط نقطه آغاز کار خود را در نظر بگیرند و به همین علت ممکن است بخشی از اطلاعات مهمی که برای رسیدن به هدف میتواند کمککننده باشد، از دست میدهند. با شروع بیان وضعیت جاری توسط عضو تیم شما، ممکن است راهحلهای پیش رو نیز پدیدار شوند.
طرح این سوالات در این مرحله میتواند برای شما مفید باشد:
- در حال حاضر چه اقداماتی برای رسیدن به هدف روی میدهد؟ (چگونه، چه زمانی، توسط چه کسی و هر چند وقت یکبار؟) اثر یا نتیجه این اقدامات چیست؟
- آیا هدف تعریف شده، با دیگر اهداف در تعارض نیست؟
گام ۳) گزینهها و موانع را بررسی کنید:
هنگامی که شما و شخص تحت مربیگریتان در حال بررسی وضعیت جاری هستید، زمان مناسبی است برای اینکه تمام گزینههای موجود برای رسیدن به هدف را نیز مورد بررسی قرار دهید. به فرد مورد نظر، با طرح یک طوفان ذهنی (Brain Storming) کمک کنید تا بهترین گزینهها پیش بیایند. سپس روی گزینههای پیشنهادی بحث و تبادل نظر کنید و کمک کنید تا از بین آنها بهترین را به عنوان گزینه نهایی انتخاب و تصمیمگیری نهایی کنید. سعی کنید تمام پیشنهادهای خود را در این مرحله ارائه دهید، اما دقت کنید که ابتدا شخص تحت مربیگری شما پیشنهاد دهد و بیشترین زمان را برای صحبت به او بدهید. مهم این است که بدون اینکه برای او تصمیمگیری کنید، او را به مسیر درست راهنمایی کنید.
طرح سوالات زیر از فرد، در این گام میتواند مفید باشد:
- چه کارهای دیگری میتوانید انجام دهید؟
- اگر این محدودیت برداشته شود، چه راههایی وجود دارد و چه چیزهایی تغییر میکند؟
- مزایا و معایب هریک از گزینهها چیست؟
- چه ملاحظاتی برای انتخاب یک گزینه در نظر میگیرید؟
- چه نیازهایی برای تحقق هدف تعریف شده دارید؟
- چه موانعی بر سر راه خود میبینید؟
گام ۴) وضعیت مطلوب را تعیین کنید:
با بررسی وضعیت جاری و گزینههای مختلف برای رسیدن به هدف، اکنون شخص تحت مربیگری شما، ایده خوبی برای نحوه رسیدن به هدف خواهد داشت. البته رسیدن به این نقطه برای یک فرد خیلی خوب است، اما ممکن است کافی نباشد. گام نهایی برای فرد متعهد کردن او برای انجام اقدامات مشخص و دقیقی برای تحقق هدف تعیین شده است. با انجام این کار، به وی کمک خواهید کرد با انگیزه هر چه بیشتر به مسیر خود ادامه دهد.
سوالات زیر در این گام به شما کمک خواهد کرد:
- اکنون باید چه کاری انجام دهید و از چه زمانی؟
- چه چیزهایی مانع هستند؟
- چگونه میتوانید آنها را از سر راه بردارید؟
- چگونه میتوانید سطح انگیزش خود را بالا نگاه دارید؟
- پیشرفت کار شما را چگونه بررسی کنیم؟ روزانه، هفتگی یا ماهانه؟
به خاطر داشته باشید شما میتوانید به عنوان یک مربی سهم تعیینکنندهای در نحوه عملکرد افراد و در نهایت عملکرد سازمان داشته باشید؛ چرا که با بروز رفتاری حرفهای از خود و آمادهسازی روانی، عاطفی و تخصصی میتوانید آنها را برای قبول نقشهای خود به صورت خودجوش، با روحیه و انگیزه بالا و تمامکننده کارها آماده کنید.
منبع :
https://www.mindtools.com/pages/article/newLDR_89.htm
http://sociologyiran.ir/daily-articles/2623--grow-.html