داستان خودت رو بگو

  2,348      
تاثیر پرسونال برندینگ بر رضایت شغلی
رضایت شغلی به احساس رضایت فرد از کار گفته می‌شه که به عنوان انگیزه‌ای برای کار عمل می کند. رضایت شغلی با رضایت از خود، شادی یا خرسندی و خوشبختی متفاوته.

ما هر روزه بخش زیادی از روزمون رو درگیر کارمون هستیم؛ کار و محیط کاری‌ای که بهش مشغولیم یکی از مهم‌ترین عناصری هست که تو زندگی‌مون تاثیرگذاره. چه بسا اگه از شغل‌مون و جایی که توش کار می‌کنیم راضی باشیم، احساس خوشبختی و حال خوب بیشتری هم داشته باشیم.

تو این مطلب میخواهیم رضایت شغلی رو بیشتر توضیح بدیم و مولفه‌های تاثیرگذار بر رضایت شغلی رو بشناسیم.

رضایت شغلی چیه؟

رضایت شغلی به احساس رضایت فرد از کار گفته می‌شه که به عنوان انگیزه‌ای برای کار عمل می کند. رضایت شغلی با رضایت از خود، شادی یا خرسندی و خوشبختی متفاوته. رضایت شغلی مربوط به رابطه کلی بین فرد و کارفرمایی هست که به ازای کاری که انجام میده، حقوق می گیرد.

رضایت در کل به معنی احساس ساده دستیابی به هر هدف یا مقصودی است. عدم رضایت شغلی باعث عدم انگیزه تو کار می‌شه.

لوفکوئیست(Lofquist) و دیویس(Davis ) (1991) ، رضایت شغلی رو به عنوان "واکنش عاطفی مثبت فرد در محیط هدف در نتیجه ارزیابی فرد از میزان تأمین نیازهای وی توسط محیط" تعریف کردند.

سیگل (Siegal) و لانس(Lance)(1987) اظهار داشتند که "رضایت شغلی پاسخی عاطفی است که میزان علاقه افراد به کار خود را مشخص می کند."

امروزه کار تقریباً قسمت اصلی زندگی همه است. ما تقریباً تمام وقت بیداری خودمون رو به کار و شغل‌مون اختصاص می‌دیم؛ چراکه پیشرفت شغلی تقریبا 70٪ از تمام وظایف رشد انسانی رو تشکیل میده. پس خیلی مهمه که کارمندان از کار خود احساس رضایت داشته باشند وگرنه ممکنه منجر به ناامیدی ، خشم، عصبانیت و حتی تو موارد شدیدتر باعث افسردگی بشه.

رضایت درک شده از کار با نیاز انسان به احساس تحقق و انتظار برای اینکه کار جالب، چالش برانگیز و برای فرد رضایت‌بخش باشه، منعکس می شود. همچنین رضایت شغلی یک شاخص موفقیت در روند رشد شغلی هست.

مطالعات زیادی در مورد رضایت شغلی وجود داره و معمولاً نتایج این مطالعات هم برای منافع انسانی و هم برای منافع مالی ارزیابی میشن. وقتی کارمندان راضی باشند، بیشتر به کیفیت کار خودشون اهمیت می‌دهند، به سازمان متعهدتر هستند، تو سازمان میزان ماندگاری بالاتر و به طور کلی بازده بیشتری دارند.

تو دورانی که "عصر اضطراب و استرس" نام برده شده و بسیار رقابتی است؛ در نتیجه فشار زیادی برای هر شرکت و سازمانی وجود داره که بهترین باشه و بتونه تو رقابت بازار برنده باشه پس اکثر سازمان‌ها به دنبال نتایج شغلی بهتر هستند.

این فشارها برای انجام بهترین کار ممکنه استرس زیادی رو برای کارمندان ایجاد کنه که به آن فشار روانی میگن. استرس شغلی می‌تونه باعث کاهش بهره‌وری، افزایش اشتباهات و حوادث ناشی از کار، تمایل به غیبت از کار، روحیه پایین، افزایش تعارض با دیگران و ایجاد مشکلات جسمی و عاطفی تو افراد بشه. هرچه سطح استرس کاری بالاتر بره، سطح رضایت شغلی پایین‌تر میاد. سطح پایین رضایت شغلی در نهایت منجر به عدم رضایت از زندگی میشه.

هاپوک(Hoppock) رضایت شغلی رو اینطور توصیف می‌کنه ، "هر ترکیبی از شرایط روانشناختی، فیزیولوژیکی و محیطی که باعث می شه شخص صادقانه بگوید که من از کارم راضی هستم".

رابینز هم تو کتاب رفتار سازمانی خودش توضیح میده که «رضایت شغلی، احساس مثبتی است که پس از ارزیابی ویژگی‌های مختلف شغل خود، تجربه می‌کنیم». از نظر رابینز دامنه‌ی این تعریف، خیلی گسترده است و تقریباً هر چیزی رو شامل می‌شه چرا که رضایت یا نارضایتی شغلی، حاصل و برآیند مجموعه‌ی گسترده‌ای از عوامل هست.

رضایت شغلی به عنوان "وضعیت احساسی دلپذیر ناشی از ارزیابی شغل فرد به عنوان دستیابی یا سهولت دستیابی به ارزشهای شغلی" تعریف میشه. در مقابل، نارضایتی شغلی هم به عنوان "وضعیت احساسی غیرقابل تحمل ناشی از ارزیابی شغل فرد، ناامیدی یا جلوگیری از رسیدن به ارزشهای شغلی یا احساس بی ارزش بودن کار" تعریف میشه. با این حال ، هم رضایت و هم نارضایتی به عنوان "تابعی از رابطه ادراک شده فرد با شغل" خودش تعریف میشه. همونطوری که اسمیت و همکاران رضایت شغلی رو احساسی که فرد نسبت به شغل خود داره تعریف کردند(1969). لاک (1969) هم اظهار داشت که رضایت شغلی یک واکنش مثبت یا لذت بخشی هست که ناشی از ارزیابی شغل، موفقیت شغلی یا تجارب شغلی فرد است. شولتز (1982) هم گفته که رضایت شغلی اساساً گرایش روانشناختی افراد نسبت به کارشان است.

تعریف رضایت شغلی طی سالها تکمیل شده ولی اکثر نظریه‌پردازان معتقدند که رضایت شغلی یک واکنش عاطفی مثبت مرتبط با کار است.

عوامل و متغیرهای زیادی هستند که بر رضایت شغلی تاثیر دارند از جمله حقوق، نظارت، مدیریت و شرایط کار. همچنین بر اساس تحقیقات مارتین(Martin) و شینکه (Schinke) (1998) این عوامل خارجی تأثیر قابل توجهی در سطح رضایت شغلی دارند.

برخی معتقدند که نظریه سلسله مراتب نیازهای مازلو، نظریه انگیزه، اساس تئوری رضایت شغلی رو ایجاد کرد. این تئوری توضیح میده که افراد به دنبال ارضای پنج نیاز خاص تو زندگی یعنی نیازهای فیزیولوژیکی، نیاز به امنیت، نیازهای اجتماعی، عزت نفس و خودشکوفایی هستند. این مدل مبنای خوبی بود که محققان اولیه می‌تونستند تئوری‌های رضایت شغلی رو براساس اون ایجاد کنند.

رضایت شغلی همچنین در محدوده وسیع‌تری از مسائل که بر تجربه کار یا کیفیت زندگی کاری فرد تأثیر میگذاره، دیده میشه. رضایت شغلی رو میشه از طریق روابط آن با سایر عوامل کلیدی مثل رفاه عمومی، استرس کاری، کنترل در محل کار، دورکاری و کار از خانه و شرایط کاری درک کرد.

خیلی از کارشناسان منابع انسانی معتقدند که رضایت شغلی بر رفتار نیروی کار و در نتیجه بازار کار تاثیرگذاره چرا که تو مسائلی مثل تلاش برای کار، بهره‌وری کاری، غیبت از کار و جابجایی بین مشاغل اثر داره. علاوه بر این رضایت شغلی یک شاخص پیش‌بینی کننده برای رفاه عمومی افراد و همچنین تصمیم کارمندان برای ترک کار هست. از آنجایی که رضایت شغلی تو رضایت فرد از زندگی‌اش هم مهمه، درنتیجه این موضوع یکی از مهم‌ترین مسائل در حوزه HR یا منابع انسانی و بسیار قابل توجه کارفرمایان و کارمندان هست.  تو بسیاری از مطالعات مشخص شده که هرچه کارکنان رضایت شغلی بیشتری داشته باشند، احتمال سودآوری آنها از طریق افزایش بهره‌وری و کاهش جابجایی نیروی کار بیشتر هست.

عوامل مختلفی تو رضایت شغلی تاثیرگذاره:

عوامل شخصی که شامل جنسیت کارکنان، تحصیلات، سن، وضعیت تأهل و خصوصیات شخصی آنها، پیشینه خانوادگی، زمینه اقتصادی اجتماعی و مواردی از این دست هستند.

عوامل ذاتی شغل که اخیراً مورد بررسی قرار گرفته و در انتخاب کارمندان مهم بوده. مثلاً اینکه کارکنان ماهر و متخصص ترجیح می دهند به جای اینکه توسط همکاران و سرپرستان خود راهنمایی بشن که چه کاری باید انجام بدهند، با تمایل خودشون شغل و تعریف شغلی داشته باشند. این عوامل شامل: خود کار، شرایط، تأثیر محیط داخلی و خارجی در شغل است که توسط مدیریت کنترل نمیشه.

عوامل کنترل شده توسط مدیریت: ماهیت نظارت، امنیت شغلی، نوع گروه کاری و میزان دستمزد، فرصت‌های ارتقای شغلی و سیاست انتقال، مدت کار و احساس مسئولیت از عوامل کنترل شده توسط مدیریت است. همه این عوامل کارمندان رو بسیار تحت تأثیر قرار میده. این عوامل باعث ایجاد انگیزه میشه و احساس رضایت شغلی رو در افراد ایجاد می کنه.

از سال 1997 بعد از اینکه تام پترز مفهوم پرسونال برندینگ رو معرفی کرد، به عنوان یک رفتار شغلی موثر به برند شخصی توجه بیشتری جلب شده، اما درباره عواملی که رفتارهای شخصی برندسازی و نتایج اون رو پیش‌بینی می‌کنند، اطلاعات کمی در دست است. در دو مطالعه با جامعه آماری 477 نفر در دو زمینه فرهنگی کاملاً متفاوت (غربی و آسیایی) بر اساس مقیاس تازه توسعه یافته و معتبر برای برندسازی شخصی، پیشینه‌ و نتایج ساخت برند شخصی بررسی شده‌. یافته‌ها تأیید می‌کنن که برند شخصی، با درک درست از اشتغال منجر به رضایت بیشتر شغلی می‌شه. در این مطالعه «تمایل به رسیدن به موفقیت شغلی» مهم‌ترین عنصر پیش‌بینی کننده مشارکت در برندسازی شخصی است، در حالی که بازخورد و فیدبک شغلی با تمایل به داشتن برند شخصی ارتباط منفی و خودکارآمدی شغلی به طور مثبت با پرسونال برند مرتبط بودند. این یافته‌ها اهمیت پرسونال برندینگ رو به عنوان یک تکنیک شغلی معاصر در ارتقا هویت برند شخصی برای دستیابی به نتایج شغلی مفید کاملاً نشون میده.

 

از اونجایی که برندسازی برای اشخاص نتایج مشخص و مشهودی داره از جمله شناخت بیشتر شخص نسبت به خودش، افزایش درآمد، افزایش شهرت، ارتقای شغلی، ارتقای مشتریان، کسب پروژه‌های بیشتر و بزرگتر و مهم‌ترین نکته اینکه افراد بعد از برندسازی شخصی به تعامل و بالانسی در کار و زندگی می‌رسن که تمام اینها در کنار هم باعث افزایش رضایت فرد از خودش و از شغلش میشه.

طبق این یافته‌ها مشخص شده که برند شخصی تأثیر غیرمستقیم مثبت و قابل توجهی بر رضایت شغلی از طریق استخدام پذیری داره؛ یعنی اینکه برندسازی شخصی به تنهایی بر رضایت شغلی فرد تأثیر نمیگذاره ولی چون پرسونال برندینگ به معنای برداشتن قدم‌هایی در راستای ارتقای شغلی و وضوح آینده حرفه‌ای مطلوب در آینده است (اشتراوس و همکاران ، 2012)، پس به طور مثبت با قابلیت استخدام شدن مرتبطه که به نوبه خودش ثابت شده که منجر به رضایت بیشتر شغلی می شه.

 

منبع: سایت ncbi