داستان خودت رو بگو

  2,326      
اهمیت پرسونال برندینگ در محل کار
یکی از دلایل اصلی رواج برندسازی شخصی، تحولی هست که در زمینه نیروی کار و محیط‌های کاری ایجاد شده که کارمندان و کارفرمایان باید بهش دقت کنند.

اهمیت برندسازی شخصی در محل کار

یکی از دلایل اصلی رواج برندسازی شخصی، تحولی هست که در زمینه نیروی کار و محیط‌های کاری ایجاد شده. بیشتر ما انسان‌ها سال‌های اولیه زندگی خودمون رو طی یک سری سلسله مراتب طی می‌کنیم؛ در دامن خانواده بزرگ می‌شیم، وارد محیط مدرسه شده و تحصیلات‌مون رو شروع می‌کنیم و بعد دانشگاه و ادامه تحصیل و در نهایت شغلی پیدا کرده و وارد محیط کار می‌شویم. امروزه با تغییراتی که در جهان نسبت به گذشته رخ داده و محسوس هست؛ مثل سرعت پیشرفت علم و تکنولوژی، افزایش نیروی کار متخصص، تغییرات نحوه کار و محیط کاری، الگوهای کسب درآمد و همچنین زاویه نگاه و نگرش انسان نسبت به شغل، حرفه، کارآفرینی و رشد کسب‌وکارهای آنلاین و نوپا مثل استارت‌آپ‌ها و...  نیاز هست که یک ردپای قوی برای خودمون بسازیم چرا که در واقع در بازاری جهانی حضور داریم. در بسیاری از زمینه‌ها میشه با هر کسی در هر نقطه‌ای از جهان ارتباط برقرار کرد. به جای فعالیت در یک شغل سنتی، می‌شه براساس علایق و استعدادها شغلی داشت، آزادانه‌تر محیط کاری رو انتخاب و مسیر ویژه و مختص خودمون رو بسازیم. افراد هر لحظه در حال یادگیری هستند، در شرکتی آموزش می‌بینند، به شرکت دیگه‌ای ملحق میشن، تعدیل نیرو اتفاق میوفته و شغل خودشون رو از دست می‌دهند و ممکنه درنهایت برای خودشون کسب‌وکاری رو شروع کنند یا به صورت فریلنسرینگ و پروژه‌ای با چندین شرکت همزمان کار کنند. مرز بین استخدام و خوداستخدامی بسیار ظریف شده و شاید این جمله از کتاب «خودتان را برند کنید» بهترین توصیف باشه که : «قابل استخدام بودن به مراتب مهم‌تر از استخدام شدن است».

پس بهتره به جای اینکه فقط به عنوان شغلیِ فعلی خود تکیه کنید، روند پرسونال برندینگ رو طی کرده و برند شخصی خودتون رو بسازید، پیامی ساده منتقل کنین و به دیگران نشون بدهید که چه کسی هستید، چه کاری رو به چه روشی انجام می‌دهید و داستان شما چی هست. در نتیجه استفاده از برند شخصی در محل کار یک مد نیست؛ یک استراتژی هست برای اینکه در این شرایط همواره ادامه بدهید.

 

ذهنیت برندسازی شخصی در کار

در گذشته و در زمان شغل‌های کارخانه‌ای و اداری، شما باید مثل همه می‌بودین تا بتونین شغل‌تون رو حفظ کنید. ولی با توجه به تمام مواردی که در بالا هم اشاره شد، دنیا تغییر کرده. مربیان و متخصصان پرسونال برندینگ معتقدند که تمایز اصل اساسی و بسیار مهم برند شخصی هست؛ شما باید به چشم بیایید تا دیگران بدونن چیزی منحصربه‌فرد برای عرضه در اون شغل رو دارید. متمایز بودن اصلاً به این معنی نیست که نتونین با بقیه همکاران‌تون کنار بیایید، دچار غرور و خودشیفتگی بشید یا شبیه آنها نباشید؛ بلکه باید اجازه بدهید مهارت‌ها، افکار و شخصیت‌ منحصربه‌فردتون بدرخشه و در ذهن دیگران حک بشه.

تام پیترز  Tom Peters نویسنده سرشناس در زمینه کسب‌وکار و از بنیان‌گذاران برند شخصی در کتاب «برندت خودت باش» اشاره می‌کنه که:

 

شما استخدام می‌شوید، شروع به کار می‌کنید، به یک تیم می‌پیوندید و از همان زمان کم‌کم پی می‌برید که چه‌طور باید در مشتری این احساس را ایجاد کنید که خریدش ارزشش را داشته است. در این جریان، چیزهایی یاد می‌گیرید، مهارت‌هایتان را گسترش می‌دهید، توانمندی‌هایتان را بیشتر می‌کنید، از یک پروژه به پروژه دیگر می‌روید و اگر باهوش باشید، پی می‌برید که چه‌طور خودتان را از همه آن افراد بسیار باهوشی که با کت و شلوارهای گرانقیمت، لپ‌تاپ‌های پرقدرت و رزومه‌های درخشان که دوروبرتان می‌پلکند متمایز کنید. در این مسیر، اگر واقعاً باهوش باشید، پی می‌برید که چطور باید یک نقش مجزا و متفاوت برای خودتان ایجاد کنید. شما پیامی می‌سازید و راهبردی فراهم می‌کنید تا برندی را تبلیغ کنید که «شما» نام دارد.

 

ذهنیت کارمندی فقط با تناسب داشتن و شبیه دیگران شدن سروکار داره؛ ولی ذهنیت پرسونال برندینگ با ایجاد تمایز از دیگران شروع میشه و شبیه دیدگاه یک کارآفرین درباره کارش هست. برخی از تفاوت‌های این دو ذهنیت رو در زیر ببینید:

ذهنیت کارمندی:

درآمیختن با جمع، جستجوی امنیت شغلی، پیش رفتن با یک مسیر خطی پیش‌بینی‌پذیر، تاکید بر وفاداری به شرکت، تقلا برای ارتقا و موفقیت شغلی، ادغام هویت خود با ارزش‌های شرکت، تکیه بر مدرک و تحصیلات دانشگاهی، جستجوی یک عنوان یا موقعیت شغلی خاص، وابستگی به استخدام تمام‌وقت، امید به داشتن یک شغل ثابت برای تمام عمر، داشتن شغلی در کنترل عوامل بیرونی، انتظار برای ارزیابی‌های سالانه برای آگاهی از میزان موفقیت، سیاست بازی در محل کار برای پیشرفت، داشتن یک عنوان ثابت و راکد، قرار گرفتن در سلسله مراتب رییس و کارمندی، کار کردن روی پروژه‌های دیگران و برای دیگران.

ذهنیت برندسازی شخصی:

داشتن یک هویت شخصی متمایز، توانایی پیدا کردن شغل، جستجوی فرصت شغلی بعدی، پذیرای مسیرهای جایگزین، تمرکز بر وفاداری به «پروژه، به حرفه خود، به همکاران و به خود»، تلاش برای موفقیت همه جانبه در زندگی، درک تناسبات خود و فرهنگ شرکت، تلاش برای یادگیری در تمام عمر، به نمایش گذاشتن توانمندی‌ها، به استقبال کارهای پروژه‌ای و موقت رفتن، ایجاد شغلی در کنترل خود، ارزیابی موفقیت خود براساس استراتژی کاری شخصی، شکل دادن روابط براساس اعتماد و اصالت، عنوان دادن به خود براساس برند شخصی که همیشه در حال تکامل است، درک شبکه پیچیده روابط همیشه در حال تغییر، در دست داشتن مالکیت هر کاری که می‌کند.

 

فرمان‌بردارهای معمولی یا مهره‌های حیاتی؟

ست گادین نویسنده، متفکر، کارآفرین وسخنران مشهور آمریکایی که در زمینه کسب‌وکار فعالیت می‌کنه؛ در کتاب «مهره حیاتی، آیا غیرقابل جایگزین هستید؟» می‌نویسه:

 

 به ما آموخته‌اند که چرخ‌دنده‌ی قابل تعویض ماشینی بزرگ باشیم.

به ما آموخته‌اند که برای سریع‌تر رسیدن به خوشبختی، مصرف‌کننده باشیم.

به ما آموخته‌اند که به کار و مشتریان‌مان اهمیتی ندهیم.

و به ما آموخته‌اند که هم‌رنگ جماعت شویم.

هیچ‌کدام از اینها شما را به آنچه لایقش هستید، نمی‌رساند. ما را به درون الگویی کشانده‌اند که به ما بیاموزد نظام صنعتی را بپذیریم، که برای لذت هزینه کنیم و خودمان را از کارمان جدا کنیم. به ما آموخته‌اند که چنین رفتاری کارساز است. ولی دیگر چنین نیست. این جدایی ما را از موفقیت دور می‌سازد، رشد جامعه را فلج و تمام ما را درگیر اضطراب می‌کند.

شاید طرز زندگی بسیاری از ما «طبیعی» به نظر برسد، ولی درواقع بسیار جدید و ساخته‌ی دست بشر است. ذهنیت شرکت‌های تولیدی که در آن به‌سر می‌بریم، به حدی کامل است که هرکس خارج از آن حرکت کند، عجیب به نظر می‌آید. اگرچه در چند سال اخیر، ثابت شده افرادی که بدترین بخش‌های نظام فعلی را پس می‌زنند، در واقع بیشترین احتمال را دارد که به موفقیت دست یابند.

در کتاب «گاو بنفش»، بحث ساده‌ای را مطرح کرده‌ام:

شرکت‌ها حق ندارند توجه ما را بدزدند. سال‌ها (یا ده‌ها سال) است که شرکت‌ها محصولاتی متوسط برای افراد متوسط تولید کرده و همیشه آرامش ما را برهم زده‌اند، به امید اینکه به آنها توجه کنیم. درنهایت تصمیم گرفتیم که هیچ توجهی به آنها نکنیم. اکنون یگانه راه پیشرفت برای ما این است که متمایز باشیم، چیزهایی خلق کنیم که ارزش داشته باشند درباره‌شان حرف بزنیم، با مردم محترمانه رفتار کنیم و از آنها بخواهیم پیام ما را همه‌جا پخش کنند. شما هیچ حقی برای داشتن آن شغل یا حرفه ندارید. پس از سالها یادگیری این موضوع که باید کارگری متوسط در سازمانی متوسط باشید و اینکه جامعه بابت پایبندی‌تان به این موضوع از شما حمایت می‌کند، درمی‌یابید که قوانین تغییر کرده‌اند. یگانه راه موفقیت این است که فوق‌العاده باشید، این است که به موضوع بحث دیگران تبدیل شوید. ولی وقتی از افراد حرف می‌زنیم از چه حرف می‌زنیم؟ افراد محصولاتی نیستند که ویژگی‌ها و مزایای مشخصی داشته باشند و برای‌شان کمپین بازاریابی ویروسی راه بیندازیم. تک‌تک آنها منحصربه‌فردند. اگر قرار باشد درباره آنها حرفی بزنیم، درباره کاری است که انجام می‌دهند. یگانه راه رسیدن به آنچه شایستگی‌اش را دارید این است که متمایز باشید، در کارتان احساس به خرج دهید، شما را فردی غیرقابل جایگزین بدانند و تعاملاتی ایجاد کنید که سازمان‌ها و افراد به شدت به آنها اهمیت می‌دهند.

 

ست گادین در این کتاب «مهره حیاتی» نکات بسیار مهمی رو در راستای اهمیت پرسونال برندینگ در محیط کار و شرایط امروزی نیروی کار عنوان کرده، گرچه هرگز نامی از اصطلاح «برند شخصی» نبرده ولی در واقع به اصول و ارکان اساسی مسیر برندسازی شخصی مثل اصل تمایز، اهمیت اصالت و تعریف هویت، شناخت علاقه‌مندی‌ها و نقاط قوت، افزایش مهارت و...  اشاره مستقیم کرده که می‌تونه نگرش جدیدی به افراد شاغل در حوزه‌های مختلف بدهد.

پس همونطوری که گفته شد دورانی که برندسازی شخصی فقط مختص افراد مشهور یا مدیران بود، گذشته است. استیسی کوهن Stacey Cohen، مدیرعامل Co-Communications، در مقاله‌ای در Forbes اشاره کرده که همیشه باید ارزش خودتون رو تقویت کنین تا هم خودتون و هم شرکت‌تون رو برندسازی کنید. «برندهای شخصی فقط برای مدیران عامل نیست. کارمندان یک شرکت نیز باید از این سرمایه استفاده کنند. این به متخصصین و حرفه‌ای‌ها اجازه می‌دهد تا خود را متمایز کنند، و همچنین جایی‌ برای تبلیغی که به بهترین وجه برای آنها مناسب باشد، است.»

در این دنیای پرتکاپو و اقتصاد شناور، داشتن برند شخصی قدرتمند می‌تونه برای هر کسی مثل کلید راه‌گشا باشه. به جای اینکه منتظر بشینین تا کسی شما رو کشف کنه، ببینه و یه کار بلندمدت سودآور بهتون پیشنهاد کنه، باید آماده باشید که روند پرسونال برندینگ رو شروع کنین و نقاط قوت و مهارت‌هاتون رو اهرم پیشرفت کنین. دنیای کسب‌وکارها، پروژه-محور شده و حتی مدیران هم تمایل بیشتری دارند با افراد فریلنسر به صورت پروژه‌ای کار کنند چون اینطوری کارها به بخش‌های کوچکتر و تخصصی‌تر تبدیل شده و آسون‌تر انجام میشه.

 مزایای برند شخصی در محل کار:

برند شما چیست و چگونه آن رو برای دیگران تعریف می‌کنید؟ برند شخصی شما باید معتبر، مرتبط، منحصربه‌فرد و چیزی باشه که بتونه با روند رشد شما به عنوان یک متخصص و فرد حرفه‌ای همراه شده و تکامل پیدا کنه.

در مطالعهای که توسط Bute Coaching که یک شرکت کوچینگ حرفه‌ای مستقر در لندن هست؛ انجام شده مشخص شده که 45 درصد از مردم حتی به برند شخصی خودشون فکر نمی‌کنند. اگر ارزش منحصربه‌فردی که ارائه می‌دهید و نحوه ارتباط آن ارزش با مأموریت کلی شرکت خودتون رو ندونید، در محل کار خود شناخته شده و مورد احترام نخواهید بود.

 

 

 

 

پس بهتره در مورد استعدادهای خاص خودتون فکر کرده و راه‌هایی رو جستجو کنین که می‌تونید به شغل خود اضافه کنین تا کارمند ارزشمندتری باشید. از طرفی داشتن برند شخصی کارمندان برای برند شرکت و سازمان هم مزایای ویژه‌ای داره و تلاش مداومی هست که نه تنها از کارمندان پشتیبانی می‌کنه، بلکه به سازمان هم کمک می‌کنه تا آگاهی، آموزش و پرورش کارکنان و حفظ شهرت رو افزایش بدهد.

 بنابراین، چه بخواهید برند شخصی خودتون رو بسازین یا بخواهید یه استراتژی برای استفاده از برندهای شخصی کارکنان در سازمان خود ایجاد کنین، بهتره از مهم‌ترین مزایای این ارتباط دو طرفه هم بیشتر بدونین.

مزایای برند شخصی در محل کار برای افراد:

  • افزایش دانش و تخصص
  • زمینه‌ساز ارتباطات جدید و ارزشمند
  • ایجاد نتورک حرفه‌ای آنلاین و قابل اعتماد
  • ایجاد فرصت‌های شغلی جدید
  • گسترش فرصت‌های توسعه حرفه‌ای
  • افزایش اعتبار و ارزش درک شده شما
  • معرفی شما به عنوان یک متخصص در زمینه فعالیت خود

مزایای برند شخصی در محل کار برای شرکت‌ها:

  • ایجاد بستر جدید برای افزایش ROI (نرخ بازگشت سرمایه)
  • افزایش آگاهی از برند سازمانی Brand Awareness
  • افزایش سرنخ Leads یا مشتری راغب با کیفیت بالاتر
  • افزایش اعتماد به برند
  • ارزش رسانه اکتسابی Earned Media  بیشتر
  • کاهش هزینه‌های رسانه‌ای پرداختی Paid Media
  • افزایش لوله فروش Pipeline (هدایت مشتری به خریدار) و معاملات بیشتر
  • ایجاد موقعیت بهتر برند Brand Positioning برای تمایز از رقبا
  • ارتقا برند کارفرما Employer Brand
  • توانایی استخدام کارمندان قوی‌تر
  • افزایش مشارکت کارکنان

با توجه به تمام مواردی که گفته شد، سوال اینجاست که روند پرسونال برندینگ در محل کار رو از کجا باید شروع کرد؟

دان شوبل Dan Schawbel، که توسط نیویورک تایمز به عنوان «رهبر برندسازی شخصی» Personal Branding Guru معرفی و شناخته میشه و نویسنده کتاب پرفروش‌ Me 2.0: 4 Steps to Building Your Future هست، این دو روش رو از بهترین راهکارهای موفقیت در پرسونال برندینگ در محل کار می‌دونه:

بازخورد بگیرید

گام اول برای اینکه روند پرسونال برندینگ خودتون رو شروع کنید این هست که اول ببینید دیگران در محل کار از جمله همکاران، رییس و مشتریان در مورد شما چه فکری می‌کنن و چه احساسی دارند؟ در مطالعات Bute که در بالا هم عنوان شد، 43 درصد از پاسخ‌دهندگان  نمی‌دونستن یا مطمئن نبودن که دیگران در مورد آنها چه فکری می‌کنند. اگه شما درک درستی از اینکه دیگران چه‌طور شما رو شناختند، داشته باشین، می‌تونین پیام‌های درستی هم  به آنها ارسال کنین و در هنگام برقراری ارتباط از اشتباهاتی که ممکنه پیش بیاد اجتناب کنین. عدم انجام این نوع ارزیابی و فیدبک 360 می‌تونه به شانس شما برای بالا رفتن از نردبان ترقی در شرکت و ایجاد برند شخصی مناسب در محل کار آسیب برسونه.

یکی از تمرین‌هایی که می‌تونین در این زمینه انجام بدهید این هست که پنج کلمه‌ای که شما رو توصیف می‌کنه، بنویسین و بعد از مدیر یا همکاران‌تون بخواهید همین کار رو انجام بدهند. اگه این کلمات منسجم باشند، پس شما روش درستی در برندسازی شخصی داشتید.

در مسیر باشید

برای موفقیت در محل کار، باید به شغل و تخصص خودتون اهمیت دهید. در غیر این صورت، به نظر می‌رسه که  شما در این راستا تلاش نمی‌کنین. یکی از بهترین راه‌های موفقیت این هست که به اهداف سازمان در کنار اهداف خودتون متعهد باشید. اگه قرار باشه فقط خودتون رو تبلیغ کنید بدون اینکه به شرکت و سازمانی که در آن فعالیت می‌کنین اشاره کنید، شما فردی خودخواه جلوه کرده و در معرض خطر اخراج قرار می‌گیرین.

در مورد تمام آنچه که بهشون علاقه دارید، شغل فعلی‌تون و اینکه چه‌طور می‌تونید از برند و مسئولیت‌های فعلی خود برای حمایت از اهداف سازمانی استفاده کنین، فکر کنید.

 

 

 

قدم‌های بعدی:

  • مهارت و تخصص خودتون رو مشخص و شفاف کنین. شما به چه چیزی معروف هستید؟ به بازاریابی؟ فروش؟ کسب‌وکار ساختمانی؟ مهندسی؟ دیجیتال مارکتینگ؟ محتوانویسی؟ بلاگری؟ تدریس؟ و... آیا در این زمینه‌ها مهارت‌های خاصی دارین که بتونین با دیگران به اشتراک بگذارید؟
  • به این سوال پاسخ  شفاف بدهید؛ دوست دارین برای چه چیزی شناخته شده باشید؟ چه چیزی شما رو در حال حاضر با دیگران متمایز می‌کنه و در آینده دوست دارین در کدوم مسیر باشید؟
  • مخاطبانی رو که به تخصص شما علاقه‌مند هستن رو مشخص کنید. از طرفی نتورک و شبکه ارتباطی خودتون رو هم بشناسید و تعیین کنین دوست دارین با چه کسانی ارتباط بگیرین. مثلاً اگه شما بازاریاب رسانه‌های اجتماعی هستین، دوست دارین با افراد فعال و تاثیرگذار در این صنعت و زمینه ارتباط برقرار کنین. پس در صنعت و حرفه خودتون تحقیق کنین و افراد کارشناس و متخصص این حوزه رو دنبال کنین. چه کسی در حال حاضر در حوزه فعالیت شما برند شخصی قوی و بانفوذی داره؟ آنها رو دنبال کنین، باهاشون ارتباط برقرار کنین و با آنها درگیر شوید.
  • رسانه اجتماعی خودتون رو فعال و به‌روز نگه دارید. اگه در حال حاضر توانایی ایجاد سایت شخصی ندارین، ولی به فکرش باشید. در عین حال می‌تونین در پلتفرم‌های بلاگ‌‌مانند دیگه‌ای مثل مدیوم و ویرگول محتوا داشته باشین. علاوه بر رسانه‌های اجتماعی مثل اینستاگرام، توییتر، فیسبوک و پینترست، به عنوان یک متخصص در زمینه فعالیت خودتون باید حتماً صفحه لینکداین به‌روزی داشته باشین. همچنین اگه تمایل دارین به عنوان یک فریلنسر فعالیت کنید، بهتره در پلتفرم‌های پروژه-محور مثل پونیشا و انجام میدم صفحه پروفایل به‌روزی داشته باشین تا کارفرماها به راحتی بتونن با شما ارتباط برقرار کنند.

یادتون باشه هر کاری که انجام می‌دهید، برند شخصی رو که می‌خواهید بسازید، یا تقویت و یا تضعیف می‌کنه. ساختن یک برند شخصی قوی یه انتخاب هست. پرسونال برندینگ نیازمند زمان، تلاش و انرژی است. با این حال، با سرمایه‌گذاری انرژی خودتون برای تعامل انتخابی با پروژه‌ها، کنفرانس‌ها، جلسات، روابط و اینفلوئنسرهای مختص زمینه کاری شما می‌تونه به شما کمک کنه شهرت متمرکزی برای خودتون بسازید. اگه این کار رو نکنین، ممکنه خودتون رو در معرض عناوینی قرار بدهید که با برند حرفه‌ای که می‌خواهید باشین، همسو نباشه. اگه شما برند خودتون رو نسازید، دیگران این کار رو براتون می‌کنند.