هدفگذاری در پرسونال برندینگ
تمام زندگی ما از اول تا پایان، مجموع انتخابهایی هست که میکنیم. درباره این موضوع فکر کنید «هرچیزی که الان در زندگی شما وجود داره، به این دلیل هست که شما قبلاً در مورد چیزی، یک انتخاب کردهاید.» مهمترین انتخابهایی که ما میتونیم تو زندگیمون داشته باشیم، اهدافمون هستند. اهداف ما و انتخاب اهداف هستن که جریان و روند زندگی ما رو شکل میدهند.
از نظر شما موفقیت چه معنیای میده؟ انسان موفق چه ویژگیهایی داره؟ یک برند شخصی موفق چی؟
موفقیت تنها یک معنی داره و انسان موفق هم یک تعریف. موفقیت یعنی رسیدن به هرچیزی که مدنظرمون هست. انسانهای موفق، اهداف خیلی صریح و شفافی دارن. آنها میدونن چه کسی هستند و دنبال چه چیزی. آنها اهدافشون رو مینویسند و برای بدست آوردنشون برنامهریزی میکنن. همچنین در مورد برندهای شخصی هم همینظور هست. برند شخصی موفق میدونه وعده و پیام برندش چی هست و به دنبال چه اهدافی هست. بالعکس، آدمهای ناموفق اهدافشون رو مثل یه تیلهای که تو قوطی سرگردان هست، تو سرشون حمل میکنن. بدون هدفهای مکتوب، آدمها تیرشون به سنگ میخوره.
وقتی اهدافتون رو تعیین میکنین، چیزی جدید رو برای جستجو و تمرکز به مغزتون میدین. «دارن هاردی» تو کتاب «اثر مرکب» نوشته:
تعیین اهداف شبیه این است که به ذهنتان چشمهای جدیدی میدهید تا از طریق آنها همه مردم، رویدادها، مکالمات، منابع، ایدهها و خلاقیتی که شما را احاطه کرده است، ببیند. با این دید جدید (برنامه درونی) ذهنتان شروع میکند به تطبیق دادن محیط خارج با آن چیزی که از درون خیلی خواهاناش هستید؛ یعنی هدفتان. به همین سادگی است. بعد از اینکه آشکارا هدفتان را تعیین کردید، در این که چگونه جهان را تجربه میکنید و ایدهها، فرصتها و دیگران را به زندگیتان فرا میخوانید، تفاوتی عمیق به وجود میآید.
خیلی وقتا پیش میاد وقتی دنبال رسیدن به اهدافمون هستیم، به خودمون میگیم حالا که هدف رو پیدا کردم، برای رسیدن به این اهداف باید چه کارهایی انجام بدم؟ این سوال، سوال خوبی هست، ولی اولین سوالی که باید از خودمون بپرسیم اینه که «باید به چه کسی تبدیل بشم؟»
هدفگذاری در برندسازی شخصی، یعنی پل زدن از آنچه هستید به آنچه میخواهید باشید. حرکت به عرصه هدفگذاری به این مفهوم هست که اندیشهها و تفکراتی که تو ذهنتون دارین و همچنین تمام ارزشهای قلبیتون (فرآیند درونی) رو به مرحله عمل که فرآیند بیرونی هست، برسونین. تعیین هدف، برنامهای رو پیش روتون میگذاره تا برند شخصیتون رو بسازین و به شما نشون میده برای اجرای برنامهتون چه تغییراتی باید ایجاد کنین.
«زیستن راستین زمانی است که تغییرات کوچکی رخ دهند.»
- لئو تولستوی
رندی بوسین Randi Bussin مربی برندسازی شخصی و مشاور شغلی، در رابطه با استراتژی هدفگذاری در پرسونال برندینگ میگه هدفگذاری برای تغییرات شغلی، جستجوی کار و برندسازی شخصی اهمیت حیاتی داره به دلایل زیر:
- هدفگذاری کمک میکنه به روشنی بفهمید دنبال چهچیزی هستین.
- هدفگذاری کمک میکنه بفهمید چه چیزهایی ممکنه مزاحم یا مانع موفقیت شما بشه.
- هدفگذاری و نوشتن اهداف، کمک میکنه به ذهن ناخودآگاهتون برنامه بدهید و قدرتهای ذهنیتون رو فعال کنین که توانایی دستیابی به این هدفها را در شما ایجاد میکنه.
- هدفگذاری به شما انگیزه میده مخصوصاً وقتی در جامعه پرسرعتی که داریم در آن زندگی میکنیم، احساس فشار میکنین.
- هدفگذاری باعث میشه تو کار و زندگیتون موفقیت، درآمد و رضایت بیشتری داشته باشین.
شاید براتون جالب باشه بدونین تنها 3 درصد از افراد بزرگسال، هدف دارند و هدفهاشون رو مینویسن. جالبتر اینکه براساس مطالعاتی که تو این زمینه صورت گرفته، تنها 8 درصد از افراد به اهدافشون میرسن. مطالعاتی که در زمینه «تاثیرات تعیین هدف بر عملکرد» صورت گرفته، نشون داده که تو 90% از این موارد، اهداف خاص و چالش برانگیز منجر به بالا رفتن عملکرد افراد میشه؛ چرا که داشتن هدف، با هدایت توجه و تمرکز، سرو سامان دادن تلاشها، افزایش پایداری و پشتکار و همچنین ایجاد انگیزه در توسعه استراتژی فردی بر روی بالارفتن عملکرد تاثیر میگذاره.
تو مباحث کوچینگ هم از ابزارهای مختلفی برای مربیگری پرسونال برندینگ استفاده میشه، از جمله ابزار GROW که در مرحله Goal و هدفگذاری، همیشه عنوان میشه که هدف باید کاملاً مشخص و شفاف(Specific) ، قابل اندازهگیری(Measurable) ، در دسترس(Achievable) ، واقعی (Realistic) ، قابل زمانبندی(Time Based) و در یک کلام SMART باشه.
با توجه به تمامی اینها، رندی بوسین ده مرحله رو برای کمک به فرآیند هدفگذاری مشخص میکنه که بد نیست نگاهی به این لیست بیندازین چرا که برای طی مسیر و روند پرسونال برندینگ شما قطعاً نیاز دارین هدف داشته باشین و با تمرکز به سمت ساخت برند شخصی پیش برین.
- تصویری کلی از آن چیزی که میخواهید در زندگی بهش برسین، خلق کنین:
هرچیزی که میخواهین تا ده سال بعد بهش برسید رو روی کاغذ بنویسین. میتونین از ابزارهای دیگه نوشتن هم استفاده کنین مثلاً نوت گوشی یا برنامه Word. اینکه نوشته شما به چه صورتی باشه مهم نیست، فقط اندیشههاتون رو بنویسین. نوشتن به شما این قدرت رو میده که هدفهاتون برای خودتون مشخص و ملموس بشه. حتماً برای همه جنبههای زندگیتون هدف تعیین کنین؛ از جمله شغلی، تحصیلی، رشد، حرفهای، خانوادگی، مالی، سلامتی، وضعیت جسمی، سرگرمی و تفریحات، جنبههای اجتماعی و ... وقتی فهرستتون رو نوشتین، دوباره مرورش کنین، ببینین آیا همه اینها چیزهایی هستند که خودتون میخواهید بهشون برسین یا آرزوهای دیگران؟ مثلاً چیزهایی که پدر و مادرتون، همسرتون یا حتی کارفرماتون ازتون خواسته.
- هدفهاتون رو با چارچوب زمانی اولویت بندی کنین.
لیستتون رو دوباره نگاه کنین؛ شما باید این لیست رو به سه بازه زمانی کوچکتر تقسیم کنین. وقتی هدفهاتون رو برحسب زمان اولویتبندی میکنین، دیگه به خاطر داشتن این همه هدف احساس فشار نمیکنین. همچنین این کار بهتون کمک میکنه روی هدفهای کلی زندگیتون تمرکز کنین. سه طبقهبندی زمانی دلخواه مراجعین که رندی بوسین پیشنهاد میکنه اینهاست: 12 ماه آینده(کوتاه مدت)، دو تا 5 سال آینده(میان مدت)، 6 تا ده سال آینده(بلند مدت). ولی شما در ابتدا میتونین حتی زمانبندیهای کوچکتر و قدمهای کوتاهتری بردارین، مثلاً هر ماه، یا 3 ماهه و 6 ماهه. چون هدفهای بلند مدت باید هر چند وقت یکبار مثلاً هرسال بازبینی بشن تا مشخص بشه مناسب هستن یا خیر.
- هدفهای کوتاهمدت رو با الگوی SMART بازنویسی کنین و حتماً از فعلهای مثبت استفاده کنین.
دقت کنین در تعیین هدف شما باید با خودتون شفاف و صادق باشین؛ یعنی بدونین که به چه چیزی میخواهید برسید و چرا. پرسیدن «چرا» مهم هست. شما باید بدونین چرا میخواهید به این هدف برسین و هدفتون چه ارتباطی با ارزشهاتون داره. همچنین وقتی هدفهاتون رو لیست میکنین، راههایی برای عملی کردن آنها پیدا کنین. شما نگرشها، مهارتها و توانمندیهایی تو خودتون ایجاد میکنید که به آن اهداف برسین. مطمئن باشین که هدفهایی که انتخاب میکنین، دستیافتنی باشه. اگه دستیابی به آنها خیلی دور از شرایط شما باشه، ممکنه دیگه برای رسیدن به آنها پایبند نباشین و یا ناامید بشید. هدف شما چیزی هست که براش انگیزه دارین و هم در چارچوب واقعیت میتونین آن رو انجام بدین. هدف باید در سطحی باشه که رسیدن به آن نیاز به تلاش کردن داشته باشه. از همه مهمتر اینکه هدف باید در چارچوب زمانی تعریف بشه؛ مهلت گذاشتن برای هدفتون، باعث میشه ناخودآگاهتون به حرکت دربیاد و روی آن موضوع کار کنه. بدون چارچوب زمانی، هیچ حس ضرورتی برای رسیدن به آن در شما ایجاد نمیشه.
- هدفهاتون رو بنویسین و جلوی چشمتون بگذارید تا بتوانید آنها رو ببینید، مرور کنید، و اگه لازم باشه دوباره آنها رو بنویسین.
جلوی چشم قراردادن هدفها، اراده شما رو به جهان هستی منتقل میکنه و هر روز یادتون میاره که برای چی دارین تلاش میکنین.
- موانع رسیدن به هدفهاتون رو شناسایی کنین. چه چیزی ممکنه جلوی پیشروی شما به سمت هدفتون رو بگیره.
برایان تریسی میگه اغلب عامل محدودکنندهای وجود داره که راه رسیدن به هدفها رو میبنده و این عامل معمولاً بر درون متمرکز هست. معمولاً مانعی که بین شما و اهداف شما قرار داره، رفتار شماست. دارن هاردی تو کتاب «اثر مرکب» فرمول زندگی رو این طور مشخص کرده:
شما : انتخاب (تصمیم) + رفتار (اقدام) + عادت (انجام مکرر) + مرکب شدن (زمان) = اهداف
به همین دلیل ضروری هسست که کشف کنین کدام رفتارها مسیر منتهی به هدفتون رو مسدود و کدام رفتارها شما رو در دستیابی به هدفتون یاری میکنه.
- دانش، مهارت و توانمندیهایی رو شناسایی کنین که برای رسیدن به هدفهاتون نیاز دارین.
در روند ساخت برند شخصی یاد میگیرین که با خودتون صادق و شفاف باشین، نسبت به تواناییها، مهارت، استعدادها و تخصصتون آگاهی بدست بیارین و اینها رو در مسیر پرسونال برندینگ به کار بگیرید. اینجا باید بدونین کدوم مهارتها باید در بالای فهرست نیازهاتون باشه حتی اگه یک مورد باشه. چرا که ممکنه همین یک مورد بیشترین تاثیر رو بر کار و زندگیتون بگذاره.
- گروه پشتیبانی رو که برای رسیدن به هدفتون نیاز دارین، شناسایی کنین.
برای رسیدن به هدف بزرگ، به کمک و حمایت خیلیها نیاز دارین. تیم پشتیبان یا مشاور شما میتونه فهرستی از اعضای خانواده، همکاران و همچنین مربی (Coach) پرسونال برند شما باشه.
- موفقیتهاتون رو جشن بگیرین.
وقتی به هدفی میرسید، فرقی نداره هدف بزرگ یا کوچک، هدف بلند مدت یا کوتاه مدت، باید برای خودتون وقت بگذارید و از رضایت ناشی از رسیدن به این مرحله لذت ببرید. خودتون رو مهمون کنین تا این پیروزی در یادتون بمونه. این کار به شدت باعث بالا رفتن اعتماد به نفستون میشه.
- هدفها رو تبدیل به گامهای کوچکتر و کنترلپذیرتر کنین.
برنامهریزی برای رسیدن به هدفها خیلی مهم هست. قانون 20/80 میگه: 80 درصد نتایج از 20 درصد تلاش شما بدست میآید. هرچی اقدامات لازم برای رسیدن به اهداف، براتون روشنتر و دقیقتر باشه، زودتر به هدفهاتون میرسین.
- هر روز اقدامی انجام دهید.
موفقیت چیزی هست که آن رو جذب میکنین؛ آن هم با شخصی که به آن تبدیل میشوید. هیچ چیزی مثل ثباتنداشتن، سریعتر حرکتها و اهداف بزرگ رو از بین نمیبره. حتی آدمهای خوب، پرشور و جاهطلب با هدفهای خوب هم وقتی صحبت از ثبات میشه، راحت مایوس و متوقف میشن. در حالی که این ابزار قویای هست که میتونین برای شروع گام برداشتن به سمت اهدافتون ازش استفاده کنین. فقط هر روز یک کار کوچک انجام بدهید و درجا نزنین و همچنان پیش بروید.
این جمله رو هم به خاطر داشته باشین:
اگر چیزی دلم را نلرزاند، هدفم نیست.
- دوک الینگتون و ایروینگ میلز