کاریزما، یک ویژگی شخصیتی برجسته است که همه میخواهند داشته باشند. افراد با پرسونال برند کاریزماتیک، هالهای غیرقابل توضیح در اطراف خود دارند. آنها وقتی صحبت میکنند، دیگران خیلی خوب گوش میدهند. بسیار راحت میتوانند در افراد دیگر تاثیر بگذارند و نظر دیگران را تغییر دهند. در اکثر مواقع، آنها را در موقعیتهای اجتماعی بالا میبینیم، در ردههایی که قدرت و یا تخصص دارند، که این سؤال برایمان ایجاد میشود:
- آیا شخصیت کاریزماتیک حاصل قدرتهایی مانند عنوان شغلی یا موقعیت اجتماعی است یا حاصل متخصص بودن در حوزه کاری؟
- آیا کاریزما ساخته میشود یا افراد با شخصیت کاریزماتیک به دنیا میآیند؟
- آیا میتوانید در محل کار خود کاریزما داشته باشید، حتی اگر از لحاظ رده شغلی موقعیت بالایی ندارید؟
- آیا داشتن کاریزما در محل کار ضروری است؟
اگر این سوالات برای شما هم پیش آمده، در این مطلب همراه باشید.
کاریزما یک مهارت است ، که میتوان آن را آموخت.
نکته اول این است که تعریف درست کاریزما را بدانیم. اگر بخواهیم به زبان ساده تعریفی عمومی از کاریزما داشته باشیم که به طور کلی پذیرفته شده:
«کاریزما دلربایی و جذابیتی است که میتواند بر دیگران تاثیر بگذارد و آنها را برای انجام کاری یا پذیرفتن عقیدهای متقاعد کند». این تعریف به نظر عالی میرسد و این مهارت را میتوانیم همه جا مشاهده کنیم.
در اینجا فردی خونسرد و به اصطلاح «باحال» که خیلی کم صحبت میکند، مدنظرمان نیست. هر کسی میتواند برند شخصی کاریزماتیک داشته باشد. این فرد میتواند در گروه دوستان باشد که همه را متقاعد میکند به یک رستوران خاص بروند. یا پدر و مادری که در یک پارک بچه های دیگر را به صف کرده تا بازی خاصی را باهم دیگر انجام دهند. یا شهروندی در صف بانکی آشفته که افراد داخل صف را سازماندهی میکند.
بنابراین، کاریزما یعنی عملگرا بودن، زیرا معمولاً مردم اعمال و کارها را دنبال میکنند و افراد کاریزماتیک اقدامات بیشتری برای پیشبرد فعالیتها در موقعیتهای نامشخص انجام میدهند.
سوال: چرا این افراد اقدام به عمل بیشتری دارند؟
زیرا این افراد تمایلی درونی برای بهتر کردن امور دارند.
سوال: آیا همه ما این تمایل دورنی را نداریم؟
بله ، ولی همیشه به آن عمل نمیکنیم!
اگر میخواهید پرسونال برندی کاریزماتیک باشید، بر این تصمیم درونی خود همواره مصمم باشید که اوضاع را برای دیگران بهتر کنید. مثلاً انجام اقدامات پیشگیرانه، یعنی کارهایی که دیگران برای بهبود امور انجام نمیدهند را شما انجام دهید. در محل کار به همکاران خود کمک کنید، به مناسبت پیروزی در یک مناقصه کاری جشنی را سازماندهی کنید، سه بار بیشتر از معمول «متشکرم» بگویید. هدف این است که انگیزههای درونی خود را به عمل تبدیل کنید تا دیگران بتوانند به عنوان نمونه از شما الگو بگیرند.
معتبر باشید و بر شخصیت خود را براساس اعتبار بنا کنید.
کاریزمای واقعی در مورد اصیل بودن و انعکاس شخصیت اصلی شماست. افراد کاریزماتیک فیلم بازی نمیکنند، خود واقعیشان را نشان میدهند. سعی نمیکنند فردی متفاوت از آنچه که هستند، باشند. و این اولین نکته در ایجاد برند شخصی است. شما میتوانید یک فرد پرجنبوجوش و پرانرژی باشید، یا فردی درونگرا و ساکت و متفکر. اگر فردی پرانرژی و سرزنده هستید، آن را مخفی نکنید، به خصوص در محل کار. در طول روز انرژی مثبت خود را همهجا پخش کنید، با صدای بلند بخندید و به دیدن دیگران بروید. اگر فردی آرام هستید، روی کلمات و گفتار خود تمرکز کنید و کارهایی را انجام دهید تا دیگران ارزش شما را نه در انرژی شما بلکه در اعمال و گفتار شما ببینند. اگر فردی اهل خانواده هستید و فرزندانتان را دوست دارید آنها را با خود به سر کار ببرید. کلمات کلیشهای مانند «سخت کوش»، «باحال» و «کارآفرین» را فراموش کنید. شخصیت واقعی خود را بشناسید و همواره آن را نشان دهید، به خصوص در شغل و محل کار خود.
جور دیگری ببینید که افراد دیگر نمی بینند.
این مهارت احتمالاً یکی از سختترین مسایلی هست که باید یاد بگیرید؛ اما در روند ساختن برند شخصی کاریزماتیک گرانبهاترین است. اول اینکه بدانیم «بینش» چیست؟ بینش حقیقتی پذیرفته شدهاست که برای دیگران آشکار نیست. بگذارید یک مثال ساده بزنم: آیا تا به حال متوجه شدهاید که بلندی صدای پارس سگ با اندازه آن نسبت معکوس دارد؟ یا وقتی خانمها از آقایان میپرسند: "چطور به نظر میرسم؟" آنها به دنبال بازخورد و فیدبک از شما نیستند، فقط منتظر تایید هستند! بنابراین تنها پاسخ این سؤال" عالی! " است، صرف نظر از هرچیزی! یا شما هم در اطرافتان، بیزینسمن هایی را دیدهاید که با پیشبینی کلیه درآمدها و هزینههای مربوط به کسبوکار خود، انرژی قابل توجهی را برای ساخت بودجه 5 ساله صرف میکنند، اما برنامه سالانهای را برای زندگی شخصی خود ندارند. بنابراین، هنگامی که کسی با شما در مورد نحوه نگرش خود به موضوعات مختلف صحبت میکند بهترین واکنش این است که به او بگویید «نظرتان کاملاً صحیح است!» . این نکته مانند رمزی برای بازکردن قلب و ذهن بسیاری از افراد، حتی غریبهها است. پس بهترین توصیه یافتن این "حقایق پنهان" در کسبوکارتان است. برای انجام این کار، شما باید با پرسیدن سؤالاتی پارادایمها و مسائل پذیرفتهشده را به چالش بکشید. برای پرسیدن سوال اینچنینی، باید در مورد اشتیاق و علایق خود کنجکاو باشید. هرچه بیشتر جواب این سؤالات را پیدا کنید، هنگام صحبتکردن جالبتر و تاثیرگذارتر خواهید بود.
مثلاً : برای افزایش فروش محصولاتتان، تبلیغاتی انجام دادهاید، اما موثر نبودهاست. مدیریت آن را به عنوان تبلیغ ناموفق رد کرده است. سؤال چالشی بپرسید، «چرا تبلیغات موثر نبود؟ چرا مشتریان آن را دوست نداشتند؟ آیا گروه خاصی از افراد هستند که آن تبلیغ را دوست داشته باشند؟» هرچه بیشتر از این نوع سؤالات بپرسید، درک بهتری از کسبوکار خود پیدا میکنید و دفعات بعدی با بینش عمیقتری تبلیغات انجام میدهید. این یعنی شما از دیگران کیلومترها جلوتر خواهید بود و بیشتر از دیگران میآموزید. بنابراین، هنگامی که دید گستردهتری نسبت به دیگران داشته باشید، کاریزماتیکتر خواهید بود. این مساله در مورد کل زندگی شما صدق میکند. هرچه بینش درستتری داشته باشید انسان جالبتری هستید.
در هنرِ صحبتکردن استاد باشید.
در حالی که افراد کاریزماتیک ممکن است شخصیتها و سبکهای مختلفی داشته باشند، یک عامل مشترک بین همه آنها وجود دارد. آنها استاد برقراری ارتباط هستند. آنها این تواناییشان را مانند یک مزیت رقابتی توسعه میدهند، که با گذشت زمان بهتر و بهتر میشود. پس از شناخته شدن و افزایش قدرت نفوذ در دیگران، فرصتهای بیشتری برای صحبت، ارائه یا ارتباط با افراد دیگر پیدا میکنند. در نتیجه، آنها همچنین شانس بیشتری برای نتورک و شبکهسازی دارند و میتوانند ارتباط بهتر و مؤثرتری برقرار کنند. از طرفی، هرچه در حوزه تخصصی خود، توسعه بیشتری داشته باشید، هزینه اشتباه یا سوء استفاده از اطلاعات نیز برای شما افزایش مییابد. زیرا افراد بیشتری از شما پیروی میکنند. این مکانیسم فیدبک دوطرفه ، یعنی تکرار و تکرار برای بهبود مهارتهای ارتباطی و افزایش هزینه منفی سوءاستفاده از ارتباطات، با گذشت زمان افراد را به سوی برقراری ارتباطات بهتر راهنمایی میکند.
برای برقراری ارتباط بهتر چه کاری میتوانید انجام دهید؟
- از ارتباطات روزمره خود شروع کنید. ابتدا بدانید با چه کسی صحبت میکنید. با همدلی با مخاطبان خود ارتباط برقرار کنید. با زبان آنها صحبت کنید. ساده اما مؤثر باشید.
- پیام خود را صریح به دیگران برسانید. این یکی از دشوارترین مهارت هاست؛ زیرا در مقابل آنچه که در مدرسه به ما آموزش دادهاند است.
- همیشه مثالهای خود را با داستان بگویید. مردم عاشق شنیدن داستان هستند زیرا به جای اینکه از دستورالعملها پیروی کنند، الهام میگیرند.
اگر سوال شما هم این است که از کجا شروع کنیم؟ قبل از اینکه بخواهید رودررو شروع به صحبت کنید، فعلاً کافی است ایمیل و پیامهای خود را متفاوت بنویسید. قصد و نتیجه خود را در ابتدا بنویسید و بعداً دلایل خود را بگویید. آسان نیست اما نوع تفکرات شما را تغییر می دهد.
به استایل و لباس خود دقت کنید.
هرچه تاثیرگذاری و کاریزمای شما پیشرفت میکند، افراد توجه بیشتری به ظاهر و استایل شما خواهند داشت. بنابراین همیشه این نکته را درنظر بگیرید که یک سطح بالاتر از دیگران به ظاهر خود اهمیت دهید، مخصوصاً در محل کار، با ظاهری آراسته و در نظرگرفتن کدهای استایلینگ لباس بپوشید. ظاهر شما تنها عاملی نیست که شما را کاریزماتیک جلوه دهد، بلکه یک عامل تاثیرگذار در چگونگی درک شما و مهارتهای دیگر شما در نظر دیگران است.
ما در عصری زندگی میکنیم که سلسله مراتب کمتر از قبل اهمیت دارد و تعاریف سنتی از قدرت مبتنی بر عنوان شغلی با تأثیرگذاری بر دیگران، جایگزین شده است. کاریزما یک مهارت کلیدی است که میتواند پتانسیل شما را با تأثیرگذاری بر افراد بیشتر برای ایجاد یک تغییر مثبت در جهان اطرافتان و یا کل دنیا بالا ببرد.
پس پرسونال برند کاریزماتیک داشته باشید.